recordcanon

خرید دوربین عکاسی

recordcanon

خرید دوربین عکاسی

عکاسی جنگ در عصر رسانه های اجتماعی (بخش دوم)

Lowe بیاد می آورد که به رواندا رفته بود تا اولین سالگرد نسل کشی را پوشش دهد. او شنید که در اردوگاه پناهندگان هوتو که دولت توتسی می خواست مجددا کنترل آن را به دست آورد و با ارتش استرالیا به انجا رفته بود، نا آرامی هایی وجود داشت. ". توتسی ها در تلاش بودند که یک گروه بزرگی از پناهندگان را به حرکت درآورند و آنها را در یک فضای نسبتا کوچک محصور کنند". Lowe و همکارانش شنیدند که ظاهرا خارج از اردوگاه تیراندازی شده است. همه روزنامه نگاران آنجا را به سمت کیگالی ترک کردند اما Lowe ماند. با کمک تیم پزشکان بدون مرز (MSF)، وارد اردوگاه شد و نزدیک به 3000 نفر را پیدا کرد که زیر دست و پا له شده بودند.Image result for ‫عکاسی جنگ در عصر رسانه های اجتماعی‬‎
Lowe به یاد می آورد که"یک عالم نوزاد آنجا بود" و توضیح می دهد که چطور این نوزادان وقتی مادرانشان که آنها را به پشت خود بسته بودند، به زمین افتاده و خفه شده بودند، زنده مانده بودند. صحنۀ وحشتناکی بود. " فرشی از اجساد به همراهی نوزادانی که هنوز به آنها متصل بودند." برای رسیدن به مرکز که تیم MSF مشغول درمان مجروحان بود، باید از روی این توده های اجساد رد می شدند.  Lowe می گوید "تصمیم خیلی سختی بود" و مسلما به عنوان یک قهرمان از او یاد نمی شد. "احساس کردم باید آنچه آنجا وجود دارد را مستند کنم، پس همین کار را کردم و عکس گرفتم. وقتی کارم تمام شد، و رفتم تا به انتقال این کودکان، این بچه ها، به مرکز پزشکی کمک کنم". او گفت:  خیلی افتضاح بود چون وقتی داشتم یک کودک را می بردم و یکی از  دکترهای MSF گفت "دیگر نمی توانیم بیشتر از این کسی را بیاوریم، چون ظرفیت همین الان هم پر شده، و اگر بیشتر از این کسی را ببریم، همان هایی هم که بردیم در معرض خطر مرگ قرار می گیرند"." Lowe چاره ای نداشت جز اینکه کودک را (که مجروح نشده بود) در کنار پناهندگان بگذارد. توصیف او از این تجربه "خیلی خیلی دشوار" به خوبی نمی تواند موقعیت را شرح دهد. Lowe توضیح می دهد "من تنها روزنامه نگاری بودم و قطعا حس یک تعهد اخلاقی خاصی من را ملزم می کرد آنچاه را می بینم شهادت دهم و روایت کنم".
او توضیح می دهد در مواردی که تصمیم گیری آنی در مورد اینکه باید دست به عمل زد یا نه دشوار می شود، بهتر از زمانی را برای فکر کردن در مورد علت بودن در آنجا اختصاص داد. Lowe می گوید بسیار حیاتی است "در رابطه با دلیل انجام دادن کاری که دارید انجام می دهید با خودتان صادق باشید".فرد "به نوعی دارد به فضای شخصی خود حمله می کند"، چه وارد یک درگیری و یا یک وضعیت خطرناک شود. مسئولیت اخلاقی شما این است که تا جایی که می توانید، روراست و صادق باشید. تمایز خیلی ظریفی برای یک روزنامه نگار است. شما اغلب تلاش می کنید از وضعیتی که در آن هستید کمی فراتر بروید، اما نه آنقدر فراتر که خودتان را در معرض اهانت یا ناراحتی یا رنج افرادی که با آنها کار می کنید قرار دهید. اغلب همیشه موقعیتی دشوار وجود دارد و شما باید راهی را بروید که احساس تان می گوید، اینکه آیا حضور تان قابل قبول است و یا اینکه وضعیت را بدتر می کند".
Lowe می گوید، همیشه بر سر این سوال بحث بوده، و افراد زیادی در آن شرکت می کنند، که آیا عکاس بیشتر کمک می کند یا مشکل ایجاد می کند. اگر او بحران اعتماد داشت، در مورد آن موضوع در کوزوو سال 1999 بود. Lowe نتواسنت بحران را با عمق زیاد تحت پوشش قرار دهد، بنابراین احساس می کرد این داستان "او" نیست. وقتی پناهندگان به سمت مرزهای کوزوو حرکت کردند، Lowe  هم برای پوشش دادن آن رفت. او تصمیم گرفت پرتره هایی بگیرد که تمرکز اصلی اش به روی اشیائی بود که مردم وقتی با عجله خانه های خود را ترک کرده بودند، همرا خود برداشته بودند. به یاد می آورد که روزنامه نگاران از پناهندگان خسته می پرسیدند چه احساسی دارند. " آنجا بود که از خودم پرسیدم، در این موقعیت به این بزرگی، چرا من اینقدر مغرور هستم که فکر می کنم حضور من تفاوت بزرگی ایجاد می کند در حالی که روزنامه نگاران دیگری هم آنجا بودند؟ آیا دارم کار منحصر به فردی ارائه می دهم؟ "از آن زمان به بعد، Lowe بیشتر روی موقعیت های کار کرده است که کمتر شناخته شده هستند و کمتر روی آنها کار شده است.
ممکن است فکر کنید گسترش استفاده از وسایل تصویر سازی و انتشارآنها، باعث می شود برای عکاسان خیلی سخت باشد که موقعیتی را پیدا کنند که واقعا مستند نشده باشد، یا بیینده را شوک کند و یا اطلاعات تازه به او بدهد. اما Lowe ترسی از استفاده همه گیر و فزاینده از دوربین ندارد، و به عمر ماندگار تصویر حرفه ای که در دنیای روزنامه نگاری متمدن گرفته می شود ایمان دارد. به گفته او فقط تعداد انگشت شماری از تعداد نسبتا کم تصاویر روزنامه نگاری متمدن که رسانه های خبری به آن می پردازند، می توانند راه خود را به صفحات اول خبری برسانند. با توجه به سوابق گذشته، چنین تصاویری خیلی زود محو می شوند. او به حادثه بمب گذاری لندن در 7 جولای 2005 اشاره می کند. در سالگرد این اتفاق، "اکثریت قریب به اتفاق" تصاویری که استفاد شد، آنهایی بودند که توسط عکاسان حرفه ای گرفته شده بودند. در همین حال، Lowe اصرار دارد "خیل عظیمی" از تصاویر هم در فیس بوک و آثار مستند طولانی مدت باقی ماند. "گسترش عکس هایی که توسط مردم گرفته می شود، باعث شد آن آثار، اسم و رسم دار، تأمل برانگیز، با مهارت، پرشور و حتی با ارزش تر از گذشته به نظر برسند". به گفته وی، روایت کردن و "تولید آثار برای یک دوره زمانی ماندگار که واقعا فراتر از عملکرد طبیعی دوربین باشد و فرصتی تخیلی و تفسیری پیش بکشد، یک جهش کوانتومی است".
در واقع، کلمات Lowe، بازاندیشی و استدلال متراکمی را منتقل می کند که احتمالا نمی توان در پشت روایت های عکس های فوری، که در رسانه های اجتماعی امروزی آپلود می شوند، یافت. متخصصان هشدار می دهند که در جهانی که بر روی تصاویر فوری از خون و خشونت می چرخد، بیش از هر زمان دیگری به مسئولیت پذیری باز نمایی و تحمل معضلات رنج مستند سازی، نیاز است. یورش تصاویر آنلاین مسلما خطر خشونت در بیننده را افزایش می دهند، اما تنها یک تصویر واحد در صفحه اول خبر ها و یا در یک رساله درمعتبر، خیلی بهتر می تواند به ما در مورد خشونت و تلاش برای از بین بردن آن هشدار دهد. نقش یک عکاس حرفه ای زائد نیست.
خرید دوربین

دوربین عکاسی


عکاسی جنگ در عصر رسانه های اجتماعی (بخش اول)

Susan Sontag در کتاب "درباره عکاسی" نوشته است، "به تازگی، عکاسی هم به طور گسترده ای تبدیل به سرگرمی شده است که تقریبا همه انجام می دهند". با این حال، نزدیک به چهار دهه، چنین بیانیه ای تا حدودی محافظه کارانه به نظر می رسید. امروز، تصاویر به وسیله دوربین ها و موبایل ها گرفته می شوند و در صورت آنلاین به گردش در می آیند به طوری که جزئی جدایی ناپذیر و غیر قابل تشخیص از خود "زندگی واقعی" شده اند. به خصوص سال گذشته، درک ما – درست یا نادرست – از درگیری ها در سراسر جهان نه تنها از طریق کار عکاسان حرفه ای بلکه از طریق رسانه های اجتماعی شکل گرفت، مثل تصاویر منتشر شده از سر بریدن های داعش . گرچه چنین عکس های گرافیکی، اغلب القای کننده ترس و وحشت هستند، اما الزاما همیشه بازتابی ندارند، و گریۀ از راه دور کسانی است که از درد و رنج صحبت می کنند بدون اینکه همیشه مستقیما آن را نشان دهند.
برای موردی در این زمینه می توان به کار بر روی محاصره سارایوو توسط Paul Low عکاس برنده جایزه، اشاره کرد. تابستان گذشته در پایتخت بوسنی، نمایشگاهی از تصاویر این عکاس برگزار شد که به خوبی هم از آن استقبال شد – و این نه تنها گواه بر قدرت عکس است، بلکه شیفتگی پایداری و مقاومت در رابطه با درگیری های وحشیانه و آشنایی را نشان می دهد که اروپا از زمان جنگ جهانی دوم شاهد آن بوده است. گردشگران و افراد محلی با اشتیاق به عکس های سیاه و سفیدی خیره شده بودند که مرگ و نابودی، غم و اندوه و انعطاف پذیری در یک شهر محاصره شده را نشان می داد. یکی از فراموش نشدنی ترین عکس ها، یک تصویر از نمای نزدیک از زنی بود که با یک دست کودکی را در آغوش گرفته بود و با دست دیگر صورت خود را با نا امیدی پوشانده بود. مطمئنا هیچ عکسی در ایستاگرام یا اسنپ چت نمی تواند به رقابت با این عکس بپردازند.
هر چند Lowe  خیلی از وقایع مهم و چشم گیر دهه های اخیر را پوشش داده است - از سقوط دیوار برلین تا قحطی در آفریقا و تخریب گروزنی برای آزاد کردن نلسون ماندلا -  اما ظاهرا جنگ بوسنی بیشتر ار بقیه او را تعریف می کند. بیش از دو دهه پیش، او به این کشور آمد تا درگیری ها را پوشش دهد و انحلال یوگسلاوی را مستند و ثبت کند. در حال حاضر، او مدام بین سارایوو و لندن در رفت و آمد است، که استاد کارشناسی ارشد در رشته عکاسی خبری و عکاسی مستند در کالج ارتباطات لندن است. وی در حالی که جرعه جرعه قهوه سیاه خود را در بام سارایوو می نوشید، گفت که بوسنی "قطعا در سطح شخصی، و احتمالا در سطح حرفه ای، مهم ترین کاری بوده است که من انجام داده ام".
در واکنش به پیشنهاد من که روش بسیاری از روزنامه نگاران در رابطه با محاصره سارایوو در حقیقت رومانتیک به نظر می رسید ، Lowe اصرار دارد، "یک دستور کار اخلاقی بسیار روشن در انجا وجود داشت ، با وجود این واقعیت بدیهی که هر دو طرف برای خود مسائلی داشتند ، که عمدتا بار تجاوز در سمت صربستان سنگین تر بود و مردم سارایوو نیازی اصیل و واقعی داشتند. با این حال ، مدت های طولانی ، روایت هر دو دولت با چیزی که روزنامه نگاران در ابتدا از محاصره تجربه کرده بودند، کاملا در تضاد بود". Lowe گفت " به ما گفته می شد که راهی وجود دارد که احتمالا محاصره برداشته شود" ، سپس افزود که "درست و غلط کاملا روشنی در این زمینه وجود داشت ، که الزاما به معنی حزبی بودن نبود - هر چند حزبی بودن برای من مهم نبود". ما دربارۀ تمایز بین عینیت و بی طرفی بحث کردیک. لاو می گوید: "رایشت را بخواهی من اعتقاد زیادی به عینیت ندارم. عینیت یک واژه بسیار پیچیده و پر معنی است که در نهایت واقعا هیچ معنایی هم ندارد. شما می توانید "بی طرف" باشید اما باز هم بگویند، "این درست است و این اشتباه است". او می گوید، "در نهایت این چگونگی نظام حقوقی که همه چیز را تعیین می کند. تصور می شود که باید در قضاوت خود بی طرف باشد اما باز هم در مورد اینکه آیا چیزی از نظر اخلاقی درست یا از نظر اخلاقی اشتباه است - قطعا در سطح بین المللی - قضاوت می کند".
Lowe ابایی ندارد که حرفه خود او را زیر ذره بین بگذارد. او به من گفت که چطور در دکترای خود که سال گذشته ارائه کرد استدلال می کند که صرفا "شاهد بودن" از نظر اخلاقی متمایز از "در موقعیت بودن" است. او به من گفت که مورد دوم، "فرایند فعال شاهد بودن" است و فراتر از این است که صرفا بگویید "این چیزی است که من دیدم". عکاسان وقتی در موقعیت هستند ، از حضور "منفعل" در وضعیت که Lowe آن را "روند دقیق تر از تعامل با آن" می نامد، عبور می کنند. به نقل از  Lowe، عکاسی که در موقعیت است اغلب "در مورد - و اغلب از طرف - کسی که نمی تواند شهادت بدهد، شهادت می دهد".
اما ارائه دادن چنین شهادتی، معضلات خودش را دارد. Sontag عکاسی را "اساسا عمل عدم مداخله" توصیف می کند، و خاطر نشان می کند عکاسی "در شرایطی که عکاس بین عکس و زندگی، عکس را انتخاب می کند" تا چه حد "پذیرفتنی" است. آیا لحظه ای هست که عکاس مجبور شود تجهیزات خود را بگذارد و از درد و رنجی کم کند؟ Lowe می گوید: "اول از همه باید بگویم که من بهیار نیستم، تنها راهی که می تواند بودن شما در آن موقعیت را توجیه کند، این است که کار خود را به عنوان یک روزنامه نگار انجام دهید، چون در غیر این صورت تبدیل به گردشگری می شوید که از وی تجلیل می شود. بنابراین فکر می کنم اولین مسئولیت شما، مستند سازی و یا ثبت و یا گفتن یک روایت است". او می افزاید، با این حال لحظاتی وجود دارد که " وظیفۀ فرد به عنوان یک انسان مدنی، هر چیز دیگری را تحت شعاع قرار می دهد، و اگر بتوانید به کسی کمک کنید باید اینکار را بکنید. اگر یک ماشین داشته باشید و کسی را ببینید که دارد خونریزی می کند و بدیهی است که سعی خواهید کرد در صورت امکان اول جان او را نجات دهید". این مخمصه ای هست که بیشتر عکاسان خبری باید در جایی در حرفه خود با آن روبرو شوند.
دوربین عکاسی

عکاسی صنعتی و تجاری

عکاسی صنعتی و تجاری متنوع و چالش برانگیز است، گاهی اوقات کسل کننده، گاهی اوقات هیجان
انگیز، بعضی وقتها عجیب و غریب و در برخی موقع خطرناک است.
شما به عنوان یک عکاس در زمینه عکاسی تجاری و صنعتی باید به مشتریان تان کمک کنید محصولات و خدمات خودشان را به بهترین شکل ممکن ترویج کنند. شما با برخی از بزرگترین و شناخته شده ترین شرکت ها در سراسر کشور و یا حتی جهان همکاری خواهید کرد. و حتی شاید لازم باشد به سفر زیادی بروید.
اغلب عکاسانی که مشغول به فعالیت در حرفه عکاسی شرکتی و صنعتی هستند، فقط اطلاعاتی ناقص و جزئی در مورد موضوعی که باید از آن عکس برداری کنند دارند و باید یک عکس "عجله ای" بگیرند. این زمینه نیاز به مهارت در عکاسی پرتره، اجسام بی جان، معماری و هنری دارد.
تمرکز عکاسی شرکتی بر روی پرتره عوامل اجرایی است، در حالی که محوریت عکاسی صنعتی، عکس برداری از محصولات و امکانات یک شرکت است.
شرکت ها به دلایل بسیاری به عکس عوامل اجرایی و امکانات شرکت های خود نیاز دارند، از جمله: گزارش سالانه، خبرنامه های داخلی ، بروشور و یا گاهی اوقات نمایشگاه.
از سوی دیگر در عکاسی صنعتی، عکس ها هر چیزی را در برمی گیرد، از اجسام بی جان کوچک گرفته تا عکس های معماری بزرگ با مردم. عکاسان صنعتی اغلب از تجهیزات ، ماشین آلات ، محصولات ، کارگران و مقامات شرکت عکس برداری می کنند.
تصاویر پس از آن برای تجزیه و تحلیل پروژه های مهندسی، تبلیغات، و یا به عنوان سوابق توسعه تجهیزات و یا استقرار، از قبیل قرار دادن یک دکل دریایی استفاده می شود. این عکاسی اغلب در محل انجام می شود. هستند چندین منبع نور که با آن به ادعا ها و موانع متعدد برای غلبه بر وجود دارد.
سپس از این تصاویر برای تجزیه و تحلیل پروژه های مهندسی و تبلیغاتی، و یا به عنوان سوابق توسعه و گسترش تجهیزات، مثلا استقرار یک دکل دریایی استفاده می شود. این نوع عکاسی اغلب در محل انجام می شود. منابع نوری متعددی وجود دارد که باید آنها را برطرف کرد و موانع متعددی نیز وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد.
برخی از شرکت های افرادی را به عنوان عکاس شرکت شان استخدام می کنند، اما تعدادشان بسیار کم است. و حجم عظیمی از عکاسی های تبلیغاتی و  شرکتی توسط عکاسان مستقلی انجام می شود که به این منظور استخدام شده اند.
حتی آن دسته از شرکت هایی که عکاس داخلی استخدام کرده اند نیز برای برخی از پروژه های عکاسی خود از استودیوهای خارجی استفاده می کنند. همچنین عکاس باید حتما به شیوه ای کاملا حرفه ای و عملی با افراد پر مشغله در بالاترین سطوح مدیریت شرکت ارتباط برقرار کند.
به طور خلاصه، هر کسی که مشتاق است به یک عکاس صنعتی و تجاری مستقل تبدیل شود، باید علاوه بر مهارت های مربوط به دوربین، مهارت های کسب و کار را هم یاد بگیرد.
عکاسان موفق در زمینه تجاری و صنعتی، چه به صورت مستقل کار کنند، چه در یک شرکت استخدام شده و یا به عنوان یک دستیار در یک استودیوی مستقل مشغول فعالیت باشند، باید با مدیران هنری و سایر کارکنان آژانس های تبلیغاتی، با طراحان گرافیک و با چاپ خانه ها ارتباط نزدیکی برقرار کنند. این کار برای به دست آوردن درک درستی از نقش های افراد و حداقل فهمیدن اصطلاحات و مشکلات فنی در این حرفه ضروری خواهد بود. و زمینه های کاری خود مشتریان هم طیف گسترده ای از دارد. آنها ممکن است مدیر مالی، متخصص بازاریابی ، مدیر مطبوعات ، طراح ، مهندس ، دانشمند و در واقع از هر زمینه ای از یک شرکت مدرن باشند.
یک عکاس و یا استودیوی صنعتی و تجاری باید در یکی از جنبه های عکاسی شرکتی تخصص داشته باشد ، مثلا عکس های استودیویی از خودروهای موتوری ، و یا عکاسی از مواد غذایی ، و به احتمال زیاد باید خدمات گسترده ای را برای جذب مشتری ارائه کند.
کسب و کار عکاسی تجاری به احتمال زیاد این موارد را شامل می شود: عکاسی صنعتی در محل ، عکاسی تبلیغاتی ، عکاسی کاتالوگ و بروشور ، عکاسی  مطبوعات و روابط عمومی ، پرتره از عوامل اجرایی و تصویربرداری الکترونیکی و ویرایش. همچنین ممکن است از عکاس خواسته شود کلیپ های شرکتی و محصولات صوتی و تصویری تولید کند یا در این زمینه مشاوره دهد.

هدایای تبلیغاتی

برای زیباتر شدن عکس پارامترهایی وجود دارد که نگاهی به این پارامترها میاندازیم

عکاسی هنر نقاشی با نور است. بسیاری از علاقه مندان به هنر به سبب سهولت استفاده از دوربین های عکاسی، به این شاخه هنری گرایش بسیار نشان می دهند. تکمیل و تجهیز دوربین های مکانیکی و دیجیتالی، عکاسی را برای هر فردی آسان کرده اما با این حال در ثبت یک تصویر زیبا، خلاقیت در نوع نگاه، حرف اول می زند.
با رعایت نکاتی ساده در انتخاب کادر، توجه به نور، شناخت سوژه و دیگر مولفه ها در عکاسی، می توان عکس هایی زیبا و ماندگار را از دریچه دوربین ثبت نمود.در بخش هنری پایگاه خبری بی بی سی، پاره ای از اصول زیبایی شناسی عکس در مقاله ای آورده شده است که قسمتی از آن را در ادامه می خوانید:اگر دوربین عکاسی از ذکاوت مغز انسان برخوردار بود، برای گرفتن عکس های خوب، کافی بود دوربین را به طرف موضوع مورد نظرمان گرفته و دکمه را فشار دهیم. اما چنین نیست.
وقتی سوژه ای نظر ما را جلب می کند، مغز ما، از میان ازدحام چیزهایی که در اطراف آن قرار دارند، به طور خاص، به آن سوژه توجه می کند. قابلیت انطباق دید انسان با نورهای مختلف هم از جمله برتری های دیگر چشم انسان بر دوربین عکاسی است. برای اینکه عکسی که می گیریم نیز همین رابطه را با بیننده برقرار کند، باید نکات ظریفی را در نظر داشته باشیم.عکاسی مانند هر وسیله بیانی دیگری زبان خاص خودش را دارد. آموختن این زبان به ما کمک می کند تا از طریق عکس هایی که می گیریم، فکرها و جهان اطرافمان را بیان کنیم.در نظر گرفتن نکات زیر می تواند به ما کمک کند تا عکس های گویاتری بگیریم.

۱) نور، مهم ترین عامل در عکاسی

کلمه فتوگرافی در زبان انگلیسی یعنی «نگاشتن با نور». نور مناسب می تواند به عکس ما جان ببخشد و بالعکس؛ با این وجود، نور مستقیم سایه روشن های تند و ناخوشایندی در عکس ایجاد می کند. برای گرفتن عکس، نور غیرمستقیم بهترین است و رنگ ها را نیز زنده تر می کند.روزهایی که ابر نازکی تندی نور خورشید را در آسمان می گیرد، صبح های زود و عصرها بهترین اوقات برای عکاسی هستند. یادمان باشد که نور باید بر سوژه عکس ما بتابد و نه بر دوربین.

۲) سوژه جالب

انتخاب موضوع یا سوژه جالب قدم اول است. پیش از گرفتن عکس از خود بپرسیم چه چیزی ما را به موضوع مورد نظرمان جلب کرده و سعی کنیم آن را به روشنی در عکسی که می گیریم نشان دهیم.همچنین، به یک عکس اکتفا نکرده، زوایای متفاوتی را برای نشان دادن موضوع مورد نظرمان تجربه کنیم. این کار به ما فرصت بهتری برای انتخاب بهترین عکس خواهد داد.

۳) دو قدم به جلو

همه دوربین ها قابلیت زوم کردن (طویل تر شدن عدسی دوربین) را ندارند و این کار، حتی وقتی امکانش باشد، از عمق میدان عکس می کاهد و بخش کوچکتری از آن واضح به نظر می آید.برای حذف آنچه حضورش در عکس لازم نیست، بهترین راه نزدیک شدن به موضوع است. این کار از شلوغی عکس کم کرده تاکید بیشتری بر آنچه مورد نظر عکاس است می گذارد.پیش از فشردن دکمه دوربین، چند قدم به موضوع عکس نزدیک شوید و دوباره از دریچه دوربین به آن نگاه کنید. اگر آنچه مورد نظر شماست بخش عمده عکس را پر نکرده، باز هم جلوتر باید رفت.

۴) کادر عکس

این انتخاب که چه چیزهایی را در عکس جا دهیم و چه چیزهایی را حذف کنیم یکی از مهم ترین عوامل در موفقیت عکس ماست. پنجره مستطیل شکل دوربین که از آن به جهان نگاه می کنیم کادر عکس ما را تشکیل می دهد. پیش از گرفتن عکس، با نگاهی به آنچه در این کادر قرار گرفته، می توانیم آنچه را برای بیان عکس لازم است حفظ و آنچه را اضافی است حذف کنیم.حرکت دادن دوربین، تغییر فاصله ما با سوژه عکس و تغییر جای سوژه در صورت امکان، محتوای این کادر را تغییر می دهد.

۵) زمینه پشت عکس

زمینه شلوغ پشت عکس را در زبان عکاسی می شود به هیاهویی تشبیه کرد که مانع رسیدن صدای ما به گوش مخاطب می شود. تغییر جای دوربین می تواند این پس زمینه را تغییر دهد. آرام بودن این پس زمینه به بیننده فرصت می دهد با تمرکز بیشتری به موضوع عکس نگاه کند.

۶) کمپوزیسیون یا هم چینی

آنچه از پنجره دوربین می بینیم عکس نهایی ما را تشکیل می دهد. آیا اجزای عکس ما با دقت کنار هم چیده شده اند؟
کمپوزیسیون یا هم چینی در عکس را می توانیم به دستور زبان تشبیه کنیم. اگر کلمات ما با نظم در کنار هم قرار بگیرند، بیان ما روشن و مفهوم خواهد بود.رابطه بین اجزای عکس، کمپوزیسیون عکس را می سازد. این رابطه باید چنان باشد که منظور ما را از گرفتن عکس به روشنی بیان کند.
مرکز عکس همیشه بهترین محل برای قرار دادن موضوع نیست. با حرکت دادن دوربین می توانیم بهترین کمپوزیسیون را کشف کنیم.

۷) وضوح در عکس

آنچه در یک عکس واضح یا فوکوس باشد نگاه بیننده را به خود می کشد. عکاس با واضح نشان دادن عناصر عکس به بیننده می گوید «اینجا را نگاه کنید».
در بیشتر دوربین های عکاسی دیجیتال که همه چیز اتوماتیک انجام می شود، نقطه وضوح در مرکز تصویر قرار گرفته و اگر موضوع مورد نظر شما در گوشه عکس قرار بگیرد از وضوع کمتری برخوردار خواهد بود.برای حل این مشکل، می توانید:
▪ با قرار دادن سوژه در وسط کادر، دکمه گرفتن عکس را تا نیمه فشار دهید و نگه دارید.
▪ با این عمل سوژه شما واضح شده می توانید آن را هر کجای کادر که بخواهید قرار دهید.
▪ حالا دکمه را که در نیمه راه نگه داشته اید تا انتها فشار داده عکس را بگیرید.
این قاعده شامل همه عکس ها نمی شود. گاهی مبهم بودن به بیان موضوع عکس کمک می کند.

۸) عمق عکس

آنچه در عکس ما به وضوح دیده می شود عمق عکس را تشکیل می دهد. این عمق به ما امکان می دهد تا بخش هایی از جهان اطرافمان را، که از سه بعدبرخوردار است، در یک عکس، که تنها دو بعد دارد، نشان دهیم.نور از عوا مل اصلی ایجاد عمق در عکس است. در نور زیاد، دریچه ورودی دوربین مانند چشم گربه در روز تنگ می شود.
این شرایط وضوح بیشتری در عکس ایجاد می کند.چیدن اجزای عکس به صورتی که بعضی نزدیک تر به دوربین و بعضی دورتر باشند نیز به عکس ما عمق بیشتری می دهد. عدسی های بلند (زوم) از عمق عکس می کاهند و عدسی های کوتاه با میدان دید وسیع تر (واید انگل) به آن می افزایند.از کارتیه برسون، یکی از بهترین عکاسان جهان، نقل شده که گفته است «عکاسی یعنی طوری به جهان نگاه کنیم که گویی اولین بار است آن را می بینیم.»

خرید دوربین عکاسی

ترکیب در عکاسی چیست؟

حالا که تعریف کلی اصطلاح "ترکیب" رامی دانیم، فهمیدن معنای آن در عکاسی کار سختی نیست. به عبارت ساده، ترکیب یک تصویر یعنی تنظیم عناصر در درون تصویر به شیوه ای که به بهترین شکل با ایده و یا هدف اصلی کارتان تناسب داشته باشد. برای تنظیم عناصر می توان در واقع اشیاء و یا افراد را جا به جا کرد. یک مثال خوب برای این مورد، عکاسی پرتره و یا عکاسی از اجسام بی جان است. عکاسی خیابانی نیاز به پیش بینی دارد، چون عکاس معمولا نمی تواند سوژه ها را خودش جا به جا کند، در عوض باید صبر کند تا آنها خودشان در مناسب ترین موقعیت چارچوب قرار بگیرند. یکی دیگر از راه های تنظیم عناصر، این است که موقعیت خودتان را تغییر دهید. چنین شیوه ای در شرایطی مناسب است که عکاس نمی تواند چیزی را جا به جا کند، مانند عکاسی از مناظر.
از طریق ترکیب می توانید چشم بیننده را به سمت مهم ترین عناصر کار خود هدایت کنید. یک ترکیب خوب می تواند از اشیا و سوژه های کسل کننده در محیط های معمولی، یک شاهکار خلق کند. از طرف دیگر، یک ترکیب بد می تواند عکس را علی رغم جالب بودن موضوع، به طور کامل خراب کند. ترکیب ضعیف را نمی توان در فرایند پردازش پس از عکس برداری ویرایش کرد. گاهی اوقات می توان بخشی از تصویر را برید، اما تنها زمانی که کوچک کردن فریم و از بین بردن بخش های خاصی از تصویر، به آن صدمه نزند. به همین دلیل است که فکر کردن به ترکیب برای انتخاب آن قبل از عکس گرفتن، از اهمیت زیادی برخوردار است.
فاصله کانونی، دیافراگم و زاویه ای که موقعیت دوربین خود را نسبت به موضوع انتخاب می کنید نیز تا حد زیادی در ترکیب تاثیر می گذارد. به عنوان مثال، باز کردن دیافراگم پس زمینه و پیش زمینه را محو می کند و به طور موثر اهمیت اشیاء اطراف را کاهش می دهد. همچنین اغلب باعث می شود در گوشه ها سایه های قابل ملاحظه ای (سایه روشن) به وجود بیاید، در نتیجه کمک خواهد کرد که چشم بیننده مدت بیشتری داخل قاب درگیر بماند. از طرف دیگر، بستن دیافراگم بر روی اشیاء بیشتری فوکوس می کند که به نوبه خود منجر به تعادل تصویر بهتر می شود. چطور؟ خب، اشیاء "واضح تر" با فوکوس بیشتر، نسب به شکل های محو، توجه بیشتری جلب می کنند. یک عکاس با تجربه از هر چیزی که در دسترس دارد برای رسیدن به نتیجه مورد نظر استفاده می کند. شایان ذکر است که اشیائی که در پیش زمینه یا پس زمینه قرار دارند و فوکوس کمی رویشان هست نیز در ترکیب کلی تصویر سهیم هستند. اشکال ساده، تن ها، سایه ها، برجسته سازی ها و رنگ ها، همگی عناصر مهم ترکیب هستند.
ترکیب بندی یک تصویر در نهایت تبدیل به یک فرایند طبیعی می شود. با تمرین کافی دیگر حتی لازم نیست در مورد نحوه قرار گیری عناصر فکر کنید. ناخودآگاه تان این کار را برای شما انجام خواهد داد. انگشتان تان تنظیمات صحیح را اعمال می کند و چشمانتان فریم را هدایت می کند. وقتی یک ترکیب ضعیف داشته باشید فورا تشخیص می دهید که غیر طبیعی و اشتباه است. هر چه تجربه تان بیشتر باشد، انتخاب های بهتری خواهد کرد. برای پیشرفت کردن در عکاسی، نباید در تصمیم گیری عجله کنید و بدون هیچ شک و تردیدی به ناخودآگاه خود اعتماد کنید، بلکه باید راههای جدید ترکیب بندی تصویر را یاد بگیرید. البته ابن به این معنی نیست که نباید به دل و جرات خود اعتماد نکنید – البته که باید بکنید. اما بد نیست که همیشه فکر کنید، تجربه کنید، چند تا عکس بگیرید و آنها را در مرحله پردازش تجزیه و تحلیل کنید. ببینید کدام بهترین کار می کند، سعی کنید بفهمید چرا و سپس دوباره امتحان کنید.
3.هدف ترکیب بندی
شاید یک نفر فکر کند یک ترکیب خوب باید برای همه دلنشین به نظر برسد. در نتیجه، هدف ترکیب بندی خوب باید نشان دادن سوژه به شیوه ای مطلوب، زیبا و دل انگیز باشد. اما چنین عقیده ای کمی سطحی است. هر اثر هنری قرار نیست به چشم بیننده زیبا به نظر برسد. برخی هنرمندان سعی به بیان های ایده های قوی و متفاوتی دارند، و سوژه و همچنین انتخاب ترکیب، آنها را در رسیدن به هدفشن کمک می کند. برای مثال، اگر هنرمندی بخواهد مخاطبش احساس ناراحتی و یا عصبی پیدا کند، یک ترکیب "طبیعی" را انتخاب می کند که با چیزی غیر منتظره و تکان دهنده همراه است. یک مثال خوب از چنین کاری عکاسی جنگ است، که در آن عکاسان اغلب سعی می کند این احساس را به بیننده القا کنند که جنگ تا چه اندازه وحشتناک و ویرانگر است. از طرف دیگر، یک هنرمند ممکن است قربانیان جنگ را به شیوه ای نارحت و مغموم کننده ای زیبا به تصویر بکشد. با انجام این کار، او بر روی طبیعت زشت جنگ، به شیوه ای عجیب و غریب و طعنه آمیز تاکید می کند. بنابراین، در نهایت، هدف از یک ترکیب خوب، کمک به بیان ایده هنرمند با وسایل لازم است.
4.تمرین برای تازه کار ها
این یک تمرین ساده برای عکاسان مبتدی است، که می خواهند همراه با دیگر خوانندگان به طور فعال یاد بگیرند و در به ثمر رساندن این مقالات شرکت کنند.
خرید دوربین عکاسی