Susan Sontag در کتاب "درباره عکاسی" نوشته است، "به تازگی، عکاسی هم به طور گسترده ای تبدیل به سرگرمی شده است که تقریبا همه انجام می دهند". با این حال، نزدیک به چهار دهه، چنین بیانیه ای تا حدودی محافظه کارانه به نظر می رسید. امروز، تصاویر به وسیله دوربین ها و موبایل ها گرفته می شوند و در صورت آنلاین به گردش در می آیند به طوری که جزئی جدایی ناپذیر و غیر قابل تشخیص از خود "زندگی واقعی" شده اند. به خصوص سال گذشته، درک ما – درست یا نادرست – از درگیری ها در سراسر جهان نه تنها از طریق کار عکاسان حرفه ای بلکه از طریق رسانه های اجتماعی شکل گرفت، مثل تصاویر منتشر شده از سر بریدن های داعش . گرچه چنین عکس های گرافیکی، اغلب القای کننده ترس و وحشت هستند، اما الزاما همیشه بازتابی ندارند، و گریۀ از راه دور کسانی است که از درد و رنج صحبت می کنند بدون اینکه همیشه مستقیما آن را نشان دهند.
برای موردی در این زمینه می توان به کار بر روی محاصره سارایوو توسط Paul Low عکاس برنده جایزه، اشاره کرد. تابستان گذشته در پایتخت بوسنی، نمایشگاهی از تصاویر این عکاس برگزار شد که به خوبی هم از آن استقبال شد – و این نه تنها گواه بر قدرت عکس است، بلکه شیفتگی پایداری و مقاومت در رابطه با درگیری های وحشیانه و آشنایی را نشان می دهد که اروپا از زمان جنگ جهانی دوم شاهد آن بوده است. گردشگران و افراد محلی با اشتیاق به عکس های سیاه و سفیدی خیره شده بودند که مرگ و نابودی، غم و اندوه و انعطاف پذیری در یک شهر محاصره شده را نشان می داد. یکی از فراموش نشدنی ترین عکس ها، یک تصویر از نمای نزدیک از زنی بود که با یک دست کودکی را در آغوش گرفته بود و با دست دیگر صورت خود را با نا امیدی پوشانده بود. مطمئنا هیچ عکسی در ایستاگرام یا اسنپ چت نمی تواند به رقابت با این عکس بپردازند.
هر چند Lowe خیلی از وقایع مهم و چشم گیر دهه های اخیر را پوشش داده است - از سقوط دیوار برلین تا قحطی در آفریقا و تخریب گروزنی برای آزاد کردن نلسون ماندلا - اما ظاهرا جنگ بوسنی بیشتر ار بقیه او را تعریف می کند. بیش از دو دهه پیش، او به این کشور آمد تا درگیری ها را پوشش دهد و انحلال یوگسلاوی را مستند و ثبت کند. در حال حاضر، او مدام بین سارایوو و لندن در رفت و آمد است، که استاد کارشناسی ارشد در رشته عکاسی خبری و عکاسی مستند در کالج ارتباطات لندن است. وی در حالی که جرعه جرعه قهوه سیاه خود را در بام سارایوو می نوشید، گفت که بوسنی "قطعا در سطح شخصی، و احتمالا در سطح حرفه ای، مهم ترین کاری بوده است که من انجام داده ام".
در واکنش به پیشنهاد من که روش بسیاری از روزنامه نگاران در رابطه با محاصره سارایوو در حقیقت رومانتیک به نظر می رسید ، Lowe اصرار دارد، "یک دستور کار اخلاقی بسیار روشن در انجا وجود داشت ، با وجود این واقعیت بدیهی که هر دو طرف برای خود مسائلی داشتند ، که عمدتا بار تجاوز در سمت صربستان سنگین تر بود و مردم سارایوو نیازی اصیل و واقعی داشتند. با این حال ، مدت های طولانی ، روایت هر دو دولت با چیزی که روزنامه نگاران در ابتدا از محاصره تجربه کرده بودند، کاملا در تضاد بود". Lowe گفت " به ما گفته می شد که راهی وجود دارد که احتمالا محاصره برداشته شود" ، سپس افزود که "درست و غلط کاملا روشنی در این زمینه وجود داشت ، که الزاما به معنی حزبی بودن نبود - هر چند حزبی بودن برای من مهم نبود". ما دربارۀ تمایز بین عینیت و بی طرفی بحث کردیک. لاو می گوید: "رایشت را بخواهی من اعتقاد زیادی به عینیت ندارم. عینیت یک واژه بسیار پیچیده و پر معنی است که در نهایت واقعا هیچ معنایی هم ندارد. شما می توانید "بی طرف" باشید اما باز هم بگویند، "این درست است و این اشتباه است". او می گوید، "در نهایت این چگونگی نظام حقوقی که همه چیز را تعیین می کند. تصور می شود که باید در قضاوت خود بی طرف باشد اما باز هم در مورد اینکه آیا چیزی از نظر اخلاقی درست یا از نظر اخلاقی اشتباه است - قطعا در سطح بین المللی - قضاوت می کند".
Lowe ابایی ندارد که حرفه خود او را زیر ذره بین بگذارد. او به من گفت که چطور در دکترای خود که سال گذشته ارائه کرد استدلال می کند که صرفا "شاهد بودن" از نظر اخلاقی متمایز از "در موقعیت بودن" است. او به من گفت که مورد دوم، "فرایند فعال شاهد بودن" است و فراتر از این است که صرفا بگویید "این چیزی است که من دیدم". عکاسان وقتی در موقعیت هستند ، از حضور "منفعل" در وضعیت که Lowe آن را "روند دقیق تر از تعامل با آن" می نامد، عبور می کنند. به نقل از Lowe، عکاسی که در موقعیت است اغلب "در مورد - و اغلب از طرف - کسی که نمی تواند شهادت بدهد، شهادت می دهد".
اما ارائه دادن چنین شهادتی، معضلات خودش را دارد. Sontag عکاسی را "اساسا عمل عدم مداخله" توصیف می کند، و خاطر نشان می کند عکاسی "در شرایطی که عکاس بین عکس و زندگی، عکس را انتخاب می کند" تا چه حد "پذیرفتنی" است. آیا لحظه ای هست که عکاس مجبور شود تجهیزات خود را بگذارد و از درد و رنجی کم کند؟ Lowe می گوید: "اول از همه باید بگویم که من بهیار نیستم، تنها راهی که می تواند بودن شما در آن موقعیت را توجیه کند، این است که کار خود را به عنوان یک روزنامه نگار انجام دهید، چون در غیر این صورت تبدیل به گردشگری می شوید که از وی تجلیل می شود. بنابراین فکر می کنم اولین مسئولیت شما، مستند سازی و یا ثبت و یا گفتن یک روایت است". او می افزاید، با این حال لحظاتی وجود دارد که " وظیفۀ فرد به عنوان یک انسان مدنی، هر چیز دیگری را تحت شعاع قرار می دهد، و اگر بتوانید به کسی کمک کنید باید اینکار را بکنید. اگر یک ماشین داشته باشید و کسی را ببینید که دارد خونریزی می کند و بدیهی است که سعی خواهید کرد در صورت امکان اول جان او را نجات دهید". این مخمصه ای هست که بیشتر عکاسان خبری باید در جایی در حرفه خود با آن روبرو شوند.
دوربین عکاسی
عکاسی صنعتی و تجاری متنوع و چالش برانگیز است، گاهی اوقات کسل کننده، گاهی اوقات هیجان
انگیز، بعضی وقتها عجیب و غریب و در برخی موقع خطرناک است.
شما به عنوان یک عکاس در زمینه عکاسی تجاری و صنعتی باید به مشتریان تان کمک کنید محصولات و خدمات خودشان را به بهترین شکل ممکن ترویج کنند. شما با برخی از بزرگترین و شناخته شده ترین شرکت ها در سراسر کشور و یا حتی جهان همکاری خواهید کرد. و حتی شاید لازم باشد به سفر زیادی بروید.
اغلب عکاسانی که مشغول به فعالیت در حرفه عکاسی شرکتی و صنعتی هستند، فقط اطلاعاتی ناقص و جزئی در مورد موضوعی که باید از آن عکس برداری کنند دارند و باید یک عکس "عجله ای" بگیرند. این زمینه نیاز به مهارت در عکاسی پرتره، اجسام بی جان، معماری و هنری دارد.
تمرکز عکاسی شرکتی بر روی پرتره عوامل اجرایی است، در حالی که محوریت عکاسی صنعتی، عکس برداری از محصولات و امکانات یک شرکت است.
شرکت ها به دلایل بسیاری به عکس عوامل اجرایی و امکانات شرکت های خود نیاز دارند، از جمله: گزارش سالانه، خبرنامه های داخلی ، بروشور و یا گاهی اوقات نمایشگاه.
از سوی دیگر در عکاسی صنعتی، عکس ها هر چیزی را در برمی گیرد، از اجسام بی جان کوچک گرفته تا عکس های معماری بزرگ با مردم. عکاسان صنعتی اغلب از تجهیزات ، ماشین آلات ، محصولات ، کارگران و مقامات شرکت عکس برداری می کنند.
تصاویر پس از آن برای تجزیه و تحلیل پروژه های مهندسی، تبلیغات، و یا به عنوان سوابق توسعه تجهیزات و یا استقرار، از قبیل قرار دادن یک دکل دریایی استفاده می شود. این عکاسی اغلب در محل انجام می شود. هستند چندین منبع نور که با آن به ادعا ها و موانع متعدد برای غلبه بر وجود دارد.
سپس از این تصاویر برای تجزیه و تحلیل پروژه های مهندسی و تبلیغاتی، و یا به عنوان سوابق توسعه و گسترش تجهیزات، مثلا استقرار یک دکل دریایی استفاده می شود. این نوع عکاسی اغلب در محل انجام می شود. منابع نوری متعددی وجود دارد که باید آنها را برطرف کرد و موانع متعددی نیز وجود دارد که باید بر آنها غلبه کرد.
برخی از شرکت های افرادی را به عنوان عکاس شرکت شان استخدام می کنند، اما تعدادشان بسیار کم است. و حجم عظیمی از عکاسی های تبلیغاتی و شرکتی توسط عکاسان مستقلی انجام می شود که به این منظور استخدام شده اند.
حتی آن دسته از شرکت هایی که عکاس داخلی استخدام کرده اند نیز برای برخی از پروژه های عکاسی خود از استودیوهای خارجی استفاده می کنند. همچنین عکاس باید حتما به شیوه ای کاملا حرفه ای و عملی با افراد پر مشغله در بالاترین سطوح مدیریت شرکت ارتباط برقرار کند.
به طور خلاصه، هر کسی که مشتاق است به یک عکاس صنعتی و تجاری مستقل تبدیل شود، باید علاوه بر مهارت های مربوط به دوربین، مهارت های کسب و کار را هم یاد بگیرد.
عکاسان موفق در زمینه تجاری و صنعتی، چه به صورت مستقل کار کنند، چه در یک شرکت استخدام شده و یا به عنوان یک دستیار در یک استودیوی مستقل مشغول فعالیت باشند، باید با مدیران هنری و سایر کارکنان آژانس های تبلیغاتی، با طراحان گرافیک و با چاپ خانه ها ارتباط نزدیکی برقرار کنند. این کار برای به دست آوردن درک درستی از نقش های افراد و حداقل فهمیدن اصطلاحات و مشکلات فنی در این حرفه ضروری خواهد بود. و زمینه های کاری خود مشتریان هم طیف گسترده ای از دارد. آنها ممکن است مدیر مالی، متخصص بازاریابی ، مدیر مطبوعات ، طراح ، مهندس ، دانشمند و در واقع از هر زمینه ای از یک شرکت مدرن باشند.
یک عکاس و یا استودیوی صنعتی و تجاری باید در یکی از جنبه های عکاسی شرکتی تخصص داشته باشد ، مثلا عکس های استودیویی از خودروهای موتوری ، و یا عکاسی از مواد غذایی ، و به احتمال زیاد باید خدمات گسترده ای را برای جذب مشتری ارائه کند.
کسب و کار عکاسی تجاری به احتمال زیاد این موارد را شامل می شود: عکاسی صنعتی در محل ، عکاسی تبلیغاتی ، عکاسی کاتالوگ و بروشور ، عکاسی مطبوعات و روابط عمومی ، پرتره از عوامل اجرایی و تصویربرداری الکترونیکی و ویرایش. همچنین ممکن است از عکاس خواسته شود کلیپ های شرکتی و محصولات صوتی و تصویری تولید کند یا در این زمینه مشاوره دهد.
کلمه فتوگرافی در زبان انگلیسی یعنی «نگاشتن با نور». نور مناسب می تواند به عکس ما جان ببخشد و بالعکس؛ با این وجود، نور مستقیم سایه روشن های تند و ناخوشایندی در عکس ایجاد می کند. برای گرفتن عکس، نور غیرمستقیم بهترین است و رنگ ها را نیز زنده تر می کند.روزهایی که ابر نازکی تندی نور خورشید را در آسمان می گیرد، صبح های زود و عصرها بهترین اوقات برای عکاسی هستند. یادمان باشد که نور باید بر سوژه عکس ما بتابد و نه بر دوربین.
انتخاب موضوع یا سوژه جالب قدم اول است. پیش از گرفتن عکس از خود بپرسیم چه چیزی ما را به موضوع مورد نظرمان جلب کرده و سعی کنیم آن را به روشنی در عکسی که می گیریم نشان دهیم.همچنین، به یک عکس اکتفا نکرده، زوایای متفاوتی را برای نشان دادن موضوع مورد نظرمان تجربه کنیم. این کار به ما فرصت بهتری برای انتخاب بهترین عکس خواهد داد.
همه دوربین ها قابلیت زوم کردن (طویل تر شدن عدسی دوربین) را ندارند و این کار، حتی وقتی امکانش باشد، از عمق میدان عکس می کاهد و بخش کوچکتری از آن واضح به نظر می آید.برای حذف آنچه حضورش در عکس لازم نیست، بهترین راه نزدیک شدن به موضوع است. این کار از شلوغی عکس کم کرده تاکید بیشتری بر آنچه مورد نظر عکاس است می گذارد.پیش از فشردن دکمه دوربین، چند قدم به موضوع عکس نزدیک شوید و دوباره از دریچه دوربین به آن نگاه کنید. اگر آنچه مورد نظر شماست بخش عمده عکس را پر نکرده، باز هم جلوتر باید رفت.
این انتخاب که چه چیزهایی را در عکس جا دهیم و چه چیزهایی را حذف کنیم یکی از مهم ترین عوامل در موفقیت عکس ماست. پنجره مستطیل شکل دوربین که از آن به جهان نگاه می کنیم کادر عکس ما را تشکیل می دهد. پیش از گرفتن عکس، با نگاهی به آنچه در این کادر قرار گرفته، می توانیم آنچه را برای بیان عکس لازم است حفظ و آنچه را اضافی است حذف کنیم.حرکت دادن دوربین، تغییر فاصله ما با سوژه عکس و تغییر جای سوژه در صورت امکان، محتوای این کادر را تغییر می دهد.
زمینه شلوغ پشت عکس را در زبان عکاسی می شود به هیاهویی تشبیه کرد که مانع رسیدن صدای ما به گوش مخاطب می شود. تغییر جای دوربین می تواند این پس زمینه را تغییر دهد. آرام بودن این پس زمینه به بیننده فرصت می دهد با تمرکز بیشتری به موضوع عکس نگاه کند.
آنچه از پنجره دوربین می بینیم عکس نهایی ما را تشکیل می دهد. آیا اجزای عکس ما با دقت کنار هم چیده شده اند؟
کمپوزیسیون یا هم چینی در عکس را می توانیم به دستور زبان تشبیه کنیم. اگر کلمات ما با نظم در کنار هم قرار بگیرند، بیان ما روشن و مفهوم خواهد بود.رابطه بین اجزای عکس، کمپوزیسیون عکس را می سازد. این رابطه باید چنان باشد که منظور ما را از گرفتن عکس به روشنی بیان کند.
مرکز عکس همیشه بهترین محل برای قرار دادن موضوع نیست. با حرکت دادن دوربین می توانیم بهترین کمپوزیسیون را کشف کنیم.
آنچه در یک عکس واضح یا فوکوس باشد نگاه بیننده را به خود می کشد. عکاس با واضح نشان دادن عناصر عکس به بیننده می گوید «اینجا را نگاه کنید».
در بیشتر دوربین های عکاسی دیجیتال که همه چیز اتوماتیک انجام می شود، نقطه وضوح در مرکز تصویر قرار گرفته و اگر موضوع مورد نظر شما در گوشه عکس قرار بگیرد از وضوع کمتری برخوردار خواهد بود.برای حل این مشکل، می توانید:
▪ با قرار دادن سوژه در وسط کادر، دکمه گرفتن عکس را تا نیمه فشار دهید و نگه دارید.
▪ با این عمل سوژه شما واضح شده می توانید آن را هر کجای کادر که بخواهید قرار دهید.
▪ حالا دکمه را که در نیمه راه نگه داشته اید تا انتها فشار داده عکس را بگیرید.
این قاعده شامل همه عکس ها نمی شود. گاهی مبهم بودن به بیان موضوع عکس کمک می کند.
آنچه در عکس ما به وضوح دیده می شود عمق عکس را تشکیل می دهد. این عمق به ما امکان می دهد تا بخش هایی از جهان اطرافمان را، که از سه بعدبرخوردار است، در یک عکس، که تنها دو بعد دارد، نشان دهیم.نور از عوا مل اصلی ایجاد عمق در عکس است. در نور زیاد، دریچه ورودی دوربین مانند چشم گربه در روز تنگ می شود.
این شرایط وضوح بیشتری در عکس ایجاد می کند.چیدن اجزای عکس به صورتی که بعضی نزدیک تر به دوربین و بعضی دورتر باشند نیز به عکس ما عمق بیشتری می دهد. عدسی های بلند (زوم) از عمق عکس می کاهند و عدسی های کوتاه با میدان دید وسیع تر (واید انگل) به آن می افزایند.از کارتیه برسون، یکی از بهترین عکاسان جهان، نقل شده که گفته است «عکاسی یعنی طوری به جهان نگاه کنیم که گویی اولین بار است آن را می بینیم.»